-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)
-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:41012 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:29

سلمان فارسي در چه تاريخي و چگونه از دنيا رفت ؟ مدفن او كجاست ؟

كنيهء سلمان فارسي (سلمان محمدي ) ابوعبداللّه و نامش روزبه يا ماه ويه يا بهبود بود و نوهء بدخشان ازنژاد منوچهر پادشاه ايران است , ولي بعد از اسلام آوردن مي گفت : من فرزند اسلام و از اولاد حضرت آدم مي باشم .

او از اطراف رامهرمز يا اهل جي اصفهان است . از او نقل است : در رامهرمز از مادر زاده شدم و پدرم اهل اصفهان است .

سلمان يكي از زهّاد بلكه يگانه زاهد دوران است . او در فنون جنگي كاملاً وارد بود. مسلمانان با پيشنهاد سلمان ,منجنيق ساختند. وي يكي از حوارييون پيامبر6بود و در سال 34يا 35هجري در مدائن در سنّ 250سالگي ياسيصد و پنجاه سالگي از دنيا رفت . حضرت علي 7او را غسل داد و كفن نمود و دفن كرد.(1)

منصور بزرج خدمت امام صادق عرضه داشت : يابن رسول اللّه ! نام سلمان فارسي را از شما زياد مي شنوم ؟فرمود: .(2)

سلمان در زهد و پارسايي و تقوا به جايي رسيده بود كه سرآمد دوران و مقدم بر ديگران بود. امام صادق 7رمود: .(3)

ابووائل مي گويد: من و رفيقم بر سلمان وارد شديم . سلمان مقداري نان و نمك حاضر كرد. رفيقم گفت :اگر با اين نمك قدري سبزي هم بود, بهتر بود! سلمان آفتابهء خود را گرو گذاشت و مقداري سبزي خريد. پس از صرف غذارفيفم گفت : حمد خدا را كه ما را به آن چه داده , قانع گردانيد. سلمان گفت : اگر قانع بودي , آفتابهء من به گرو نمي رفت .اين داستان در مورد ابوذر و سلمان نيز روايت شده است .(4)

سعد بن ابي وقّاص در مرض فوت سلمان از وي عيادت كرد. ديد سلمان مي گريد. پرسيد: چرا گريه مي كني ؟سلمان گفت : از ترس مرگ يا علاقه به دنيا گريه نمي كنم , بلكه مي بينيم اطرافم اشياي زيادي از مال دنيا است . سعدمي گويد: دقت كردم ديدم يك كاسه و آفتاب و طشت بيش تر در خانه نيست .(5)

سلمان از طرف خليفهء وقت (عمر بن الخطاب ) حاكم مدائن شد. بعد از مدتي از دنيا رفت . جابر بن عبداللّه انصاري گفت : اميرمؤمنان 7در مدينه نماز صبح را با ما خواند و سپس رو به جمعيت كرد و فرمود: اعظم اللّه اجركم في أخيكم سلمان ; سلمان از دنيا رفت و خدا در اين مصيبت به شما اجر دهد. سپس عمامه و لباس پيامبر6راپوشيد و تازيانه و شمشير او را برداشت و برناقهء غصباء سوار شد و با قنبر به طرف مدائن حركت كرد. پس از چندلحظه درمدائن جلوي خانهء سلمان پياده شدند. زاذان كه در خدمت سلمان بود, به وي گفته بود: چه كسي شما راغسل مي دهد؟ سلمان گفت : آن كه پيامبر6را غسل داد. زاذان گفت او در مدينه است و شمادر مدائن ! چگونه ممكن است ؟ سلمان گفت : همين كه چانه ام را بستي , صداي پاي ايشان را خواهي شنيد.

پيامبر مرا به اين مطلب خبر داده است . زاذان مي گويد: سلمان از دنيا رفت و چانه اش را بستم . جلوي در آمدم .ديدم علي 7و قنبر پياده شدند. او فرمود: سلمان وفات كرد؟ گفتم آري , قربانت گردم ! بر بالين سلمان آمد و فرمود:خوشا به حال تو, اي سلمان ! سپس او را غسل داد و كفن كرد و نماز بر او گزارد و دفن نمود.(6)

(پـاورقي 1.محمد علي عالمي , پيغمبر و ياران , ج 3 ص 192

(پـاورقي 2.محمد علي عالمي , پيغمبر و ياران , ج 3 ص 200 به نقل از بحارالانوار, ج 22 ص 328

(پـاورقي 3.همان , به نقل از بحارالانوار, ج 22 ص 331

(پـاورقي 4.همان , ص 206 به نقل از بحارالانوار, ج 22 ص 320

(پـاورقي 5.همان , ص 206

(پـاورقي 6.همان , ص 232 به نقل از بحار, ج 22 ص 372

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.